شغلم تدریس نیست ولی بعلت علاقه در دانشگاه تدریس می کنم. در درس مدار منطقی دانشجویی از من پرسید: کاربرد «دیکدر» چیست؟
برایش توضیح دادم آنچه می خوانیم الفبای سخت افزار است و در دروس آتی مثلا در کنترل گذر گاه دیتا می توان از آن استفاده کرد. به چهره اش نگاه کردم . دیدم قانع نشده است. چون هنوز مفاهیم دروس بالاتر را نمی دانست. به ناچار شروع به مسئله بافی کردم که مثلا در ساختمانی چند لامپ داریم و می خواهیم ... خلاصه مسئله بافته شده را با یک دیکدر حل کردم!!! لبخند رضایت بر چهره دانشجو نشست!! اما خودم خنده ام گرفت! بابا این چه چرتی بود گفتی ؟!!
اما واقعیت این بود که پاسخ صحیح اول مرا او نمی فهمید زیرا با مفاهیم بالاتر از این درس آشنا نبود.
روز گار هم همینطور است! گاهی از خدا میپرسیم:
ای خدا !!! آخه فلانی که آدم مزخرفی بود یک تصادف شدیدی کرد و ماشینش چند تا چرخش افقی و عمودی زد؛ صحیح وسالم از ماشین بیرون اومد(با فرض عدم کیسه هوا!!) اما فلان دیگری که آدم بسیار نازنینی بود یک تصادف کوچک و یا یک مریضی مختصر گرفت ومُرد.
شاید افق فکری ما اجازه نمی دهد و با مفاهیم عمیقتری آشنا نیست تا توضیحات خدا را درک کنیم! شاید درست مشابه آن عزیز دانشجو با فلسفه بافی هایی هم قانع شویم! اما حقیقت این است که برای درک همه کارهای حکیمانه «حکیم »؛ تا روز رستاخیز باید صبر کنیم! آن زمان قطعا در افق فکری بالاتری خواهیم بود!