سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

کی آخوندا رو به نون و نوا میرسونه؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم


کی آخوندا رو به نون و نوا میرسونه؟!!


از در خونه یه روحانی بیرون اومدم و رفتم به سراغ ماشین که یکی صدام کرد:

حسن آقا! دیگه ما رو نمیشناسی؟!


متوجه آقای حمیدی شدم! مرد خوب و خوش اخلاقی که همیشه بواسطه خلقش و تواضعش دوستش داشته و دارم! مشغول حال و احوال از همدیگه شدیم که لابلای حرفاش به اصطلاح تیکه ای انداخت و گفت:

فکر کنم اومدی بودی در خونه این آخونده تا حق حساب امسالش را بدی؟!!!


لبخندی به علامت تایید زدم . او ادامه داد:

نزدیک ماه رمضان که میشه؛ آدمهای زیادی مثل تو اینجا میان تا خمس مالشون را بدن! وقتی توهم داخل این خونه میرفتی ؛ با خودم گفتم حتما این هم برای خمس دادن میره تو!

مجددا لبخندی زدم و گفتم:

حالا واقعا معتقدی که خمس؛ حق و حسابیه که باید به زور داد به آخوندا یا نه معتقدی که یه کار واجبی مثل نماز و روزه است که حتما باید انجام داد!


می دونستم که آقای حمیدی یه آدم مذهبیه و احتمال زیادی هم میدادم که خودش هم اهل خمس دادن باشه اما برای اطمینان پرسیدم!


اما با کمال تعجب دیدم که اخمهاش رو در هم کرد و گفت:

ناراحت نشیا! خیلی دوستت دارم! اما باور کن تمام پولهایی که دادی انگار انداختی تو جوی آب!!!

گفتم: چرا؟؟!


گفت: چرا نداره! خمس یعنی اینکه یه پول خیری را به آدمهای مستحقی که میشناسی بدی! نه اینکه اخوندا رو به نون و نوا برسونی!


گفتم: اقای حمیدی عزیز! خمس را باید یه اسلام شناس تعریف کنه و مصرفش رو هم باید طبق دستور اسلام انجام داد نه فرمایش  من و شما!  اما اگه صحبت مصرفش رو هم میکنی ؛ بالاخره یه روحانی هم خرج داره و البته این روحانی هم که الان من خمسم را بهش دادم؛ از طرف مراجع نمایندگی داره! این بنده خدا که برای خوش بر نمیداره!!


آقای حمیدی حرفم را تایید کرد و گفت: آره! من هم این روحانی رو میشناسم و میدونم که از قدیمها به فقرای بسیاری کمک میکنه و از همین پولهای تو و امثال تو هم داره این کار را میکنه! اما صحبت من درباره خرج و مخارج یه آخونده!خب آخوندها هم مثل همه بروند و کار کنند! این چه لزومی داره که توی خونه بنشینن و منتظر پول صدقه امثال من و شما باشند؟!


گفتم: حق با شماست! اگه یه روحانی شغلی متناسب با تخصصش داشته باشه مثلا معلم معارف اسلامی باشه یا مثلا کتابهای جالب مذهبی بنویسه و از این جور کارها مخارجش را تامین کنه که بسیار هم خوبه! اما بهر حال در مسیر این تحصیلات برای یافتن تخصص کافی؛ که باید یه جوری هزینه های زندگی اش تامین بشه!


آقای حمیدی گفت:

خب بره سر یه کار دیگه که تخصصش هم نباشه! بره نانوایی!!! بره مغازه داری کنه!! قدیما اخوندها اینجور کارا براشون عار نبود!


گفتم:باز حق با شماست! اما بهر حال چون یه روحانی باید یه مسیر طولانی را برای اسلام شناسی طی کنه؛ اگه بخواد شغل دیگه هم داشته باشه کار براش سخت میشه! البته غیر ممکن نیست! اما بطور عمومی اگه بخوایم بحث کنیم راه حل عملی نیست!


آقای حمیدی میخواست حرفی بزنه که پریدم وسط حرفش و گفتم:

یادم میاد کسی برام تعریف میکرد که یه شخصی را آقای بروجردی -خدا بیامرز- فرستاد آلمان برای تبلیغ!

یه اسلام شناس آلمانی اومد و از او چند ساعت وقت گرفت تا به سوالاتی که داره جواب بده!


وقتی جلسه تمام شد اون اسلام شناس المانی به نماینده آقای بروجردی میگه:

خب آقای عزیز! حساب ما چقدر شد؟!!!


نماینده اقا میگه: اختیار دارین! این کارها رو ما مجانی انجام میدیم!


آن فرد آلمانی تعجب میکنه و میگه:

این چه کاریه؟!! شما بواسطه  اطلاعاتی که دارید ؛ وقت گذاشتید و عمری را صرف کردید! حالا اگه قرار بشه پولی بابت تخصص و اطلاعاتی که دارید دریافت نکنید ، پس چطور زندگی میکنید!


---------------------


خیلی ها مذهبی هستند اما به  اهمیت خمس و برکاتش هنوز نرسیده اند!


باور کنید به جهت ریا کاری نمیگم اما بدونید خمس؛  امسال هم به من تعلق نمیگرفت اما یکصد و پنجاه هزار تومن برای تبرک بردم و دادم تا خودم را به فرموده قرآن مشمول دعای خاص امام زمان کنم!

چون خمس مطالبه اون حضرت از ماست(و لله خمسه و لرسول و لذی القربی و ....)