سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

من که آدم خوبی نیستم!


می گویند روزی شیخ عباس قمی(تدوین کننده مفاتیح الجنان و مولف چندین جلد کتاب مذهبی دیگر)  در گوشه ای نشسته بود که روحانی دیگری که فقط اسم شیخ عباس قمی را شنیده بود ولی خودش را ندیده بود؛ کنارش نشست!

 

روحانی تازه وارد؛ کتاب مفاتیح در دستش بود و شروع کرد نزد خود شیخ عباس؛ از صاحب کتاب مفاتیح الجنان تعریف کردن! که بله چه کتاب خوبی شیخ عباس قمی تدوین کرده است و خودش هم چقدر آدم خوبی است!

 

شیخ عباس به آرامی به او گفت: نه! آقا! آنچنان که شما می گویید تدوین کننده این کتاب آدم خوبی نیست و بنده سراپا تقصیر خداست که ان شاءالله خدا او را به راه راست هدایتش کند!

روحانی تازه وارد از شنیدن این حرف بسیار عصبانی شد و رفت که بقول ما یقه شیخ عباس را بگیرد که تو چطور جرات می کنی به شیخ عباس قمی توهین کنی؟!

اطرافیان که متوجه موضوع شده بودند جلو او را گرفتند و با هر جان کندی بود به او فهماندند که:

باباجان! این خود شیخ عباس قمی ست! و بواسطه تواضعی که دارد و بخاطر بدبینی که باید مومن نسبت به نفس خودش داشته باشد؛ از خودش بد می گوید!!

 

-------------

 

اگر بخواهیم سطحی قضاوت کنیم باید بگوییم که تعداد زیادی از ما تواضع داریم و بارها شده که دربین صحبتهایمان گفته باشیم :

من که خودم را به هیچ عنوان آدم خوبی نمی دانم!....

 

امامشکل اینجاست که این سخن به همین جا ختم نمی شود و دنباله ای دارد که به اصطلاح «در پوستین خلق افتادن» است! اینطوری:

 

من که خودم را به هیچ عنوان آدم خوبی نمی دانم اما فلانی که چنین ادعایی دارد چرا فلان کار را می کند؟! درحالیکه من هیچگاه این کار را نمی کنم!!

 

در واقع این شکسته نفسی و تواضع دروغین ما بواسطه آن است که می خواهیم شدت زشتی کار دیگران را بهتر نشان دهیم! و در درون خود - برخلاف گفته هایمان- یک رتبه هم که شده؛ خودمان را برتر از دیگران می دانیم!

 

--------

 

ای کاش «بدگمانی به خود» داشتیم و نه «بدگمانی به دیگران»!

ای کاش «حسن ظن به کار دیگران» داشتیم و نه به «کار خودمان»!

ای کاش هزاران بار در قلبمان و نه به زبانمان جاری می شد که:

من که در برابر دیگران آدم خوبی نیستم ! ان شاءالله خدا مرا هدایت کند!