سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

دونفری که سعی کردند امیر المومنین را بفریبند!

یکی می گفت: قرار بود برای ساخت یک مکان فرهنگی که زیر نظر غیر مستقیم دولت بود؛ مناقصه ای صورت بگیرد. برگه های مناقصه را برای شرکت های مختلفی بردم تا اعلام قیمت کنند.


یکی از شرکتها وقتی برگه ها را تحویل می داد؛ گفت: فلانی! ما قیمت ها را بالاتر زدیم اما نیتمان خیر است!! ما پول اضافه تری که می گیریم را بعدا به خودتان خواهیم داد تا صرف کارهای فرهنگی کنید! و یا هر جور صلاح دانستید خرج کنید!( توضیح تکمیلی : یعنی خودتان هم برداشتید؛ عیبی ندارد! بهر حال آدم فرهنگی هم جزء یک مکان فرهنگی ست!)


---------


همیشه شیاطین جن و  خصوصا انس! از راهش وارد می شوند.

هیچ وقت به یک فرد معتقد و مذهبی پیشنهاد نمی کنند که رشوه بگیر و کار ما را  راه بیانداز! بلکه می گویند مثلا این پول را بگیر  و خرج فعالیتهای مذهبی کن! یا به فقرا کمک کن!(که اگر راست بگویند خودشان بدون واسطه؛ این کار را می کنند!)

این روشی ست که امثال شهرام جزایری بکار می برند تا آدمهای سالم را به اصطلاح؛ مال خودشان کنند.


------------------


رویداد اول:

همین موضوع برای مولای متقیان امام عارفان امیر مومنان علی علیه السلام نیز رخ داده است که در خطبه 224 نهج البلاغه به آن اشاره می کنند.


مولا می فرماید: برادرم عقیل را دیدم که بسیار تنگدست بود و بر من وارد شد و از من خواست بر خلاف روش عادلانه؛ بیشتر از بیت المال بگیرد!( در واقع عقیل در خواست ناصحیحش را برای مولا علی؛ حق جلوه می دهد زیرا به شدت تنگدست است! در حالیکه در شیوه عادلانه باید به تمام نیازمندان مثل عقیل؛ یکسان کمک کرد.)


(چه بسیار افرادی که به  فامیل و آشنا از جیب بیت المال کمک می کنند و در ذهن خودشان توجیه می کنند که  : واقعا این فامیل یا آشنای من نیازمند است! و من مدیون نیستم! 

در حالیکه بیت المال متعلق به همه نیازمندان است و نه نیازمندان فامیل و آشنا!)


اما پاسخ مولای عادل و پرهیزگارمان علی به برادرش این بود که آهن داغی را به او نزدیک کرد و عقیل از گرمی آن فریاد زد و سپس مولا به او گفت:


ای عقیل گریه کنندگان بر تو گریه کنند از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آنرا گرم کرده است! اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم گداخته است...


----------------


رویداد دوم:


مولا در همین خطبه باز می گوید: کسی برایم حلوا آورد! از او پرسیدم : این چیست؟ صدقه است یا زکات؟ که هر دو بر ما حرام است!


آن مرد گفت : نه زکات است و نه صدقه ؛ بلکه هدیه است!


مولا فرمود: زنان بچه مرده بر تو بگریند!! آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی!....


(راه نفوذ به علی علیه السلام را آن مرد پلید به خوبی شناسایی کرده بود! علی علیه السلام را می خواست به خیال خام خودش اینگونه بفریبد که مثلا پذیرفتن هدیه از سنتهای رسول خداست و علی هم که شاگرد اوست از پیامبر پیروی خواهد کرد و چیزی را به عنوان هدیه خواهد پذیرفت تا بعدا بتوانم برای درخواستهایم  با او چانه بزنم!)


-------


هیچ وقت شیاطین انس و جن به آدمهای مذهبی نمی گویند از دیوار این خانه بالا برو و دزدی کن!! بلکه می گویند برو این پول بیت المال را خرج فلانی کن که نیازمند است! یا خرج فلان آدم سیاسی کن که  اهداف درستی بعد از انتخابات خواهد داشت!! یا ....

همیشه ما مذهبی ها باید مواظب «رگ خواب مذهبی تر شدن» مان باشیم!