دروغ پردازیهای اینترنتی!
طرف نوشته بود:
از زرتشت پرسیدن زندگی را بر چند اصل بنا کرده ای؟ زرتشت گفت: دانستم رزق و روزی ام را کسی نمی خورد پس آرام شدم... !
و بعد عین روایت امام صادق را از وسائل الشیعه کپی کرده و به زرتشت نسبت داده بود!
از آن مضحکتر خاطره دکتر شفیعی کدکنی بود در سایت پارسینه! که خودم نیز باور کردم و در کانالم گذاشتم!که طی یک داستان طولانی گفته شده بود: عید بود. پدرم ده فرزند داشت! پول نداشت! من به او کمک کردم و در عوض ده برابر از خدا گرفتم!
وقتی از استاد تحقیق به عمل آمد گفته بود: بابا من تک فرزندم! ده تا خواهر و برادر از کجا اومد!
بنده ی خدا دکتر شریعتی ؛ حسین پناهی؛ و.... چقدر عمر کرده اند که اینهمه جملات فلسفی ببافند! صادق هدایت ، گوته؛ کافکا، گاندی هم بجای خود!
شدیم ملتی دروغ پسند! حرفهای خوش رنگ و لعاب را عده ای بهم می بافند و در نت قرار می دهند و بعد شبیه ملانصرالدین می شویم که به دروغ گفت: ته کوچه آش میدن!
وقتی سیل جمعیت را دید؛ جوگیر شد و کاسه برداشت تا آش بگیرد! یعنی آنقدر کپی های متعدد از این چرندیات در گروه های مختلف می بینیم که جوگیر شده و غیر ممکن است خودمان هم در سایر گروه ها کپی نکنیم!
راستی چرا میل به دروغ پردازی تا این حد وجود دارد؟ چرا عده ای دوست دارند از نام بزرگان ؛ کلی حکایت و کلمات قطار بسازند و به خورد خلق اله بدهند؟!
دلیلش به ذائقه ما برمی گردد. ذائقه ای که از مطالعه کتاب رویگردان شده؛ دوست دارد مطالب را بصورت کپسولی شبه فلسفی (فشرده شده!) دریافت کند! در حقیقت طبع ما مطالب گنگ و مبهم و فلسفه باف و حتما کوتاه را می پسندد و چون نام یکی از بزرگان را هم یدک می کشد؛ براحتی پذیرفتنی می شود.
صدها کتاب تاریخی معتبر برایمان ارزشی ندارد(حالشو نداریم بخونیم!) و انگار داستانهای دروغکی را بنام بزرگان باید برای ما بسازند تا احساس کنیم راه درست را پیدا کرده ایم!
بله ! علت این دروغ پردازیها از طبع خام ماست! اگر کالایی خریدار نداشته باشد؛ تولید هم نخواهد شد.
@hassansanei