سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

عمو سبیلو!


عمو سبیلو!

تابی به سبیل هایش داده بود که نگو! (این هوا! حالا شما که نمی بینین!)
شکل عموسبیلو در فیلم بیضایی! گفت: به خانم و بچه هات بگو بیان اینجا بنشینن!    و بعد به مبل فرسوده ای که داخل تعمیرگاه بود اشاره کرد.
خودم نیز هول کرده بودم چه برسه به خانواده! این غریبه در این تعمیرگاه حاشیه شهر با این سبیل های تاب داده، خودبخود کلی ترس دارد! انگار بخواهد یک جوری ما را قورت دهد! اما حالا این عموسبیلو تعارف میکرد که به بچه هایت بگو بنشینند روی این مبل که داخل مغازه ست!
موبایلش را برداشت و با لهجه گیلکی با کسی صحبت کرد. چیزی نگذشت که جوانی با جیپ وارد گاراژ شد. گاراژی که از سر جاده فاصله داشت. چهره جوان مشکوکتر از عموسبیلو بود! لبهایی کبود و چهره ای سوخته!
کم کم داشتم خودم را به تابلوی آچارها نزدیک می کردم که با یک دست پیچ گوشتی و با دست دیگر آچار فرانسه؛ یک نانچیکوی دست ساز(!)  بسازم و با این دو شرور زورگیر درگیر شوم! که دیدم خودشان با هم کل انداختند! با خودم گفتم حتما این هم از شگردشان است! دعوای زرگری میکنند تا من به قصد آشتی دادن ؛ بین آنها بروم و بعد ناگهانی خفتم کنند!
اما دیدم نه!  انگار لهجه گیلکی، زیر و بمش در دهان این دو با تاکید ادا می شد و من فقط تصور میکردم ایندو با هم دعوا می کنند. درواقع آن دو؛ دوست بودند و در مورد چیزی صحبت می کردند.
چند ساعت گذشت و بالاخره ماشین روشن شد ومن خوشحال شدم. احساس کردم تا لحظاتی دیگر از این تعمیرگاه خوفناک در حاشیه شهر آسوده خواهم شد و خواهم گریخت! هرچند کمی شرمنده شده بودم که چرا این تعمیرکار مهربان را عموسبیلویی خطرناک تصور کرده ام اما با خودم گفتم:الان یه اجرت حسابی میگیره و تلافی در میاره!
آن بنده ی خوب خدا؛ خیلی کمتر از آنچه من تصور می کردم اجرت گرفت و مرا در یک شرمندگی بزرگ گذاشت! در مسیر بازگشت از شمال همواره به او دعا می کردم. دعایی از سر شرمساری! از سر خجالت از ظاهر بینی! از سر شرمندگی از سوء ظن به سبیل هایی تاب داده شده!
—------------------------------
از پستی انسان است که به کسانی که خیانت پیشه نیستند؛ بدگمان باشد!
امام علی علیه السلام(غرر الحکم263)
@hassansanei