سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

توت ترش!

بسم الله الرحمن الرحیم



توت ترش!



جوانتر که بودم گهگاهی با بروبچه هایی که در مدرسه و محراب با هم بودیم قرار می گذاشتیم و ایام تعطیل میزدیم به روستاهای خوش آب و هوای اطراف! الحمدلله دوستانی بودیم همفکر  یعنی تفریح  ناسالمی نداشتیم!(البته اگه قلیون را به حساب نیارین! که آنهم من اهلش نبوده و نیستم!)


خلاصه جمعه ای؛ چند تا موتور سوار می شدیم و می رفتیم برای تفریح و گشت و گذار به  روستاها!(و گاهی هم روستائیان عزیز با چوب و چماق انتظار ما را می کشیدند!!! علتش این بود که بعضی دیگر هم بودند که مثل ما برای تفریح می رفتند اما روستائیان را اذیت می کردند و مثلا از میوه های باغ  آنها می خوردند و یا شاخه درختان را می شکستند.... ولی از نظر روستائیان هر دو گروه؛ از یک قماش بودیم که البته اینطور نبود و ما چنین نمی کردیم!)


ظهر که میشد سور و سات کباب براه بود(نمیدونید پختن غذا دورهمی چقدر حال میده!!! اونم توی صحرا و دشت و دمن با کمترین امکانات؛ آشپزی کنی! خوشبحال خانمها که هر روز این کارشونه!!!!!)


بعد از نهار؛  برو بچه قلیونی می کشیدند  و بعنوان دسر؛ بسراغ درختان توت که در حاشیه جاده ها و یا کنار باغ ها بود میرفتیم!


من می دانستم که اگر از درختان عبوری- مثل درختان توتی که در حاشیه جاده های روستایی می کارند- بخورید اشکالی ندارد  و حلال است.

روی این حساب؛ درخت توت ترشی را پیدا کردم و حالا نخور و کی بخور!!!!  خلاصه دلی از عزا در آوردم!!!


یکی از بچه ها کنارم آمد و گفت: چکار میکنی؟!

برایش مسئله را توضیح دادم اما او گفت:

درخت توت ترش در این مسئله شرعی صدق نمی کند!!

اول فکر کردم قصد شوخی کردن دارد اما بعد دیدم که کاملا جدی میگوید و می گوید:

توت ترش؛ مانند توت شیرین نیست و درختش ارزش بیشتری دارد و صاحب دارد! و اینطور نیست که اگر در حاشیه یک باغ باشد و یا کنار جاده باشد متعلق به همه باشد!

 همه توت ترش هایی که زده بودم؛ زهر مارم شد!!!!!

با خودم گفتم:

حالا صاحبش را از کجا پیدا کنم که حلالیت بطلبم و یا لااقل پولش را بدهم!

کشاورزی از آنجا عبور می کرد. پیش او رفتم  و مسئله را مطرح کردم. او به من اطمینان داد که این درخت؛ مالک مشخصی ندارد  و خیالت راحت باشد!


خوشحال به جمع دوستان برگشتم و حرف ان روستایی را بازگو کردم. یکی از دوستان حرف قشنگی زد و گفت:

حسن! اگه فکر کردی با این جور خوردن ها- مثل این توت ترش- میشه دیگه نماز شب خووند؛ اشتباه کردی!!

در واقع او داشت به خوردن مال شبه ناک اشاره میکرد و درست هم میگفت!


--------------------


غذا و خوراک تاثیر مستقیمی بر روح انسان دارد و اگر خدای ناکرده حرام باشد که روح آدمی را میمیراند! و استمرار خوردن مال حرام؛ انسان را با قاتلین مولای مظلوممان حسین علیه السلام همکیش میکند!

(باور کنید آدمها با  هر پست و عنوان اگر دست اندازی به بیت المال کنند با حرمله هیچ فرقی ندارند ولی متاسفانه و یا خوشبختانه علی اصغری پیدا نمی شود تا حلقومش را بیرحمانه پاره کنند!!)


اما خوردن مال و غذای شبه ناک – یعنی آنچه که دقیق از حلال بودن آن مطلع نیستیم- خود باعث سلب توفیق در عبادت و اطاعت الهی ست!