بسم الله الرحمن الرحیم
چرا حر، «حسینی» شد؟!
بعضی سوالات است که جواب آن را همه می دانیم اما غور کردن در جواب و بررسی دقیقتر آن؛ پاسخ را برایمان ملموستر می کند!
سوال: چرا حر، «حسینی» شد؟!
جواب: چون در مقابل آقا امام حسین علیه السلام «ادب» کرد!
ادب کردن فقط به معنی خوب گفتن و خوب رفتار کردن نیست. ادب به معنی آن است که بدانی مقابل چه کسی حضور داری و این معنی در تمام وجودت رخنه کند و در آن به ظهور برسد!
--------------------
ارشاد شیخ مفید را باز کردم و سعی کردم نشانه هایی از ادب حر را آنجا پیدا کنم.
** لشکر حر وقتی به کربلا رسید و خسته و تشنه بود؛ امام ایشان را سیراب کردند. وقت نماز شد. امام نماز جماعت برگزار کردند. قبل از نماز امام به حر گفت: تو هم اگر می خواهی با یاران خودت نماز بخوان!
اما حر گفت: خیر بلکه با شما نماز می خوانم و به شما اقتدا می کنم!
یعنی حر؛ بزرگی کسی را که در مقابلش قرار داشت می فهمید وگرنه آدمی در موقعیت او لزومی نداشت در مقابل امام ادب و تواضع کند!
**عصر که شد امام علیه السلام طبق قولی که کوفیان به او داده بودند عازم حرکت به آنجا شد! اما حر ممانعت کرد و سرسختی در این کار نشان داد!
امام از کار او ناراحت شد و به او گفت: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟!
حر در پاسخ گفت:
هرگاه کس دیگری این جمله را می گفت متقابلا پاسخ می دادم . لیکن بخدا سوگند من چاره ندارم جز اینکه از مادر تو به نیکی نام برم!
------------------
به خاطر دارید یک روز در همین وبلاگ در باره تغییر ناگهانی در آدمها حرف زدم و مثالی که ذکر کردم درباره ساحران دربار فرعون بود که به یک باره از کفر محض به ایمان محض رسیدند و حتی در مقابل تهدیدات فرعون نیز سر خم نکردند!
یک نفر جایی تحلیل جالبی می کرد! او می گفت دلیلش ادب ساحران بوده است زیرا و قتی با موسی به معرکه آمدند ابتدا ادب کردند و به موسی گفتند اول شما شروع می کنید یا ما شروع کنیم!
قالوا یا موسی اما ان تلقی و اما ان نکون اول من القی- طه 65
ساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول شروع کنیم!
همین ادبشان باعث رستگاریشان شد!
-------------------
یکی از نکاتی که عرفا به آن تاکید می کنند ادب است! یعنی بنده و عبد باید همواره خود را درمحضر پروردگار بداند و ادب حضور داشته باشد و حداقل ادب به معنی اطاعت از اوامر الهی و اجتناب از معصیت است!
----------------------------------
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از فیض رب
از ادب بر نور گشتست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
مولانا