همه ما بدون آنکه نصیحتمان کنند می دانیم که قناعت؛ ریشه اضطراب و استرس های ناشی از بیشتر خواستن ها را می خشکاند!
همه ما به تجربه دریافته ایم که حرص و طمع؛ آغازش تن دادن به ذلت ها و سگ دوزدن هاست!(با عرض معذرت!) و آخرش؛ احساس کمبود بیشتر و مجدد است!
ولی باز همه اول بدنبال LCD کردن تلویزیون هستیم و بعد LED کردنش!-- اول پراید بعد سمند و بعد....(انتخاب با شماست!) .... خلاصه اول این! بعد آن! و دوباره این روند تکرار می شود و متاسفانه اسمش را هم بعضی خوب انتخاب می کنند!: به روز بودن!!
و متاسفانه دارا و ندار در این مسئله رقابت می کنند! (البته هر کدام در سطوح خودشان!)
راستی چرا انتهایی برای خواسته های آدمی نیست؟!
--------------
سعدی در گلستان و در باب فضیلت قناعت داستان جالبی را از زندگی خودش تعریف می کند که نشان می دهد قدما؛ در بدترین شرایط زندگی نیز خصلت قناعت و شکرگزاری داشته اند!
«هرگز از دور زمان(چرخش روزگار) ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوش نداشتم.
بجامع کوفه در آمدم دلتنگ . یکی را دیدم که پای نداشت! سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم!»
بنان خشک قناعت کنیم و جامه دلق
که بار محنت خود به که بار منت خلق
----
چرا به داشته های خود قناعت نمی کنیم؟!
شخصی سوال فوق را اینگونه از امام صادق پرسید که :
من درخواست و خواهشی که در دلم ایجاد می شود؛ بدنبال آن می روم و خواهش و آرزویم را برآورده می کنم. اما به محض آنکه به خواسته ام رسیدم؛ دوباره نفسم به جانم می افتد و چیز بیشتری را طلب می کند!
شما به من چیزی یاد بدهید تا از آن سود برم!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اگر چیزی می خواهی که برای تو کافی باشد؛ کمترین چیز هم برای تو کافیست! اما اگر چیزی می خواهی که فوق کفایت تو باشد؛ همه آن چه هست نیز برای تو کافی نیست!
-----
راستی کدوم مدل از گوشیهای جدید بهتره؟!
....درسته!
مدل قناعت!