نمی دانم عکسی را که مدیر عامل خودروساز بزرگ ژاپن به منظور عذرخواهی از مشتریان ؛ جلو همه خبرنگاران رسانه های جهان تا به کمر خم شده است را دیده اید یا نه!
این خم شدن و عذر خواهی از همه مشتریان در دنیا به علت تنها یک نقیصه در یک خودرو ژاپنی بود که اگر در کشورمان خودروسازان بخواهند به علامت وجود نقیصه های متعدد خم شوند و عذر خواهی کنند ؛ کلا دیگر نباید از حالت رکوع خارج شوند!!!
اینکه فرهنگ عذرخواهی در ژاپن وجود دارد و هر فردی در مقابل قصوری که کرده از دیگران عذرخواهی می کند یک مطلب است و اینکه در فرهنگ ما عذرخواهی و یا کرنش یک فرد حمل بر ضعف شخصیت و تضعیف جایگاه مدیریتیش می شود مطلب دیگری است!!
چیز جالبی که دیروز خواندم آن بود که نخست وزیر ژاپن علاوه بر انجام عذر خواهی بدلیل بروز بحران هسته ای ناشی از زلزله!!! قول داده که از سایر انرژی های بادی و آبی به عنوان جایگزین استفاده کند و گفته که حقوق نخست وزیریش را که حدود 20000 دلار ارزیابی می شود را تا زمان حل بحران دریافت نخواهد کرد!(در قسمت نظرات این خبر شخصی نوشته بود: آخ سوختم از حسادت....! کاش ما هم یکی از این مسئولین داشتیم!)
انصافا این چیزی مازاد بر عذرخواهی است ومثلا فرهنگ «مساوات» باید آنرا نامید! امری که در دستورات دینی به کارگزاران حکومتی توصیه می شود که با زندگی عموم مردم «هم سطح» باشید!
نخست وزیر ژاپن حس می کند که اگر حقوق زمان غیر بحران را دریافت کند نخواهد توانست درد و رنج مردم در حال بحران را درک کند!
فردی برایم تعریف می کرد که 9 سال ژاپن کار می کردم . یکبار دیدم همسر یکی از رؤسای شرکت توالتها را تمیز می کند و در مقابل بهت و حیرت ما کارگران ایرانی می گفت(نقل به مضمون): کار که عار نیست!
این سومی را را بدین جهت گفتم که شنیدم نخست وزیر ژاپن هنوز «لباس کار» را بعد از بحران زلزله از تن بیرون نیاورده است و در منظر عموم با لباس رسمی ظاهر نمی شود!
همه اینها را نه برای مذمت فرهنگ وطنی بلکه اصلاح آن گفته شد که شاید فرهنگ ژاپنی نیز ایراداتی داشته باشد.
باز هم معتقدم ای کاش دغدغه های ما سیاسی نبود ای کاش فرهنگی بود...