بیاد دارم دوستی که از همسرش طلاق گرفته بود پیش من آمد و داستان طولانی از بد رفتاری خانم سابقش تعریف کرد و از من خواست که با مرحوم مادرم( که خدا او و همه مادرانی که به رحمت خدا رفته اند را بیامرزد) بخواهم که با همسر سابقش صحبت کند و او را نصیحت کند و من قبول کردم!
یک شب شرح مفصلی از بدیهای خانم سابق دوستم به مرحوم مادرم دادم(بر اساس صحبتهای یک طرفه آن دوست) اما بر خلاف انتظار من ؛ مرحوم مادرم ساکت و آرام نشسته بود و سری تکان می داد!
عصبانی شدم و گفتم: چقدر خونسردی! خانم این آقا بیچاره اش کرده! فلان کرده! فیسال کرده! واقعا رفتار زشتی داشته ! باید با او صحبت کنی! تا سر عقل بیاید و به زندگی اش برگردد!...
مرحوم مادرم آرام گفت: ببین پسرم! در زندگی زناشویی بین زن و مرد «حرفهای ناگفتنی» زیادی وجود دارد که پیش هیچ کس بیان نمی کنند! و تو هم هیچ وقت تا هم چیز را ندانی؛ قضاوت نکن!!
وقتی دوستم برای مطلع شدن از نتیجه به پیشم آمد حرف مادرم را به او گفتم که: چون ما «حرفهای ناگفتنی» شما را نمی دانیم کاری از دستمان برنمی آید!! و باز بر خلاف انتظار من دوستم بسیار تحت تاثیر (البته نه از نوع «پایتخت»!!) قرار گرفت؛ با اینکه مادرم به نفع او سخنی نگفته بود!!
بعد از فوت مرحوم مادرم آن دوست به من گفت که همیشه بخاطر این حرف پر معنی مادرت بر سر قبرش می روم و فاتحه می خوانم!!!
در واقع او برای کمک گرفتن پیش افراد زیادی رفته بود ولی کسی این حرف را نزده بود:«حرفهای ناگفتنی زناشویی»!!
راستش آن زمان خودم نیز معنی حرف مادرم را عمیق نمی فهمیدم!!!
راستی به نظر شما این حرفها چیست که زن وشوهر از گفتن آن پیش دیگران ابا می کنند؟!! چرا یک زن و یا یک مرد بسیاری از کارهای بد همسرش را برای دیگران بیان می کند ولی این دسته از حرفها را اصلا و ابدا؟!!
بخشی از این حرفها را امروز بیان می کنم که باهم روی آن فکر کنیم و بعدا با هم درباره اش صحبت خواهیم کرد:
یک حرف ناگفتنی زناشویی:«من از همسرم کامروایی جنسی نمی برم! بلکه ... »