نمی دانم تا بحال در مصاحبه استخدامی شرکت های دولتی رفته اید یا خیر! همه لباسها و قیافه ها معمولی ست!! اگر خدای نکرده بعضی از آن آدمها را در بیرون ببینیم؛ انقدر قیافه ها تفاوت می کند که شاید آنها را نشناسیم!
علت این است که در مکان مصاحبه؛ همه مصاحبه شوندگان چشمان تیز بین حراست! را می بییند!
دوستی می گفت در بدو ورود به مکان مصاحبه؛ ماموری ایستاده بود و اگر پیراهن بی آستین! پوشیده بودی یک منفی جلو اسمت می گذاشت و اگر ریش را هم زده بودی یک منفی دیگر!!(منفی ها جدا جدا!!- گو اینکه بعد از استخدام مشکل حل است!!)
دوست دیگری تعریف می کرد که گروهی بودیم که در صدا وسیما به صورت قراردادی استخدام شده بودیم . یکی از بچه های قراردادی! وقت نماز که می شد شتابان به سمت دستشویی هجوم می برد! و چَلَپ چُلوپ ... وضو می ساخت! و بیشتر لباسش خیس می شد که بله براداران حراست ببینید که من وضو گرفتم! و بعد فریاد بر می آورد: اللله اک......بر!!! که بله من نماز می خوانم! تا به ثواب از قراردادی به رسمی شدن برسم!
یکی از بچه ها تصمیم گرفت حالش را بگیرد! هنوز یک ساعت به ظهر مانده بود که نوار اذان را برداشت و آنرا پخش کرد!!! فر مذکور از جا جهید! و خلاصه دوباره چَلَپ چُلوپ ... وضو... فریاد اللله اک......بر!!! ونماز حراستی را شروع کرد! همه شروع کردند به خندیدن و بنده خدا متوجه شد که با او شوخی کردیم!!
-----------
«تظاهر» عادت زشتی است که معلول اتکا به غیر خداست!
آنقدر که در زندگی چشمان تیز بین غیر خدا از قبیل سرزنش دوستان و حرف مفت آشنایان و از جمله ماموران مخفی حراست(عند الزوم!!) را می بینیم! چشمان تیز بین ملائکه اعمال – زمین و در و دیوار - حتی دست و پا و زبان خودمان که در رستاخیز بر علیه ما شهادت می دهند را نمی بینیم! همه هستی هوشیارند و ما را تماشا میکنند! ولی ما نگران موهوماتیم!
در حدیث جالبی نقل شده که اگر بنده در هنگام نماز؛ میزان توجه خدا به خودش را می دانست؛ از نماز رو بر نمی داشت!
خدایا ! لذت انس و شیرینی نماز و حلاوت حضور قلب را به گونه ای به ما عطا کن که همه قدرتها پیش چشمان ذلیل؛ و همه عزتها در نگاهمان حقیر جلوه کند و ذلت بندگی و خواری پیشانی ساییدن بر درگاهت؛ اوج عزت و افتخارمان باشد!