سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

نیت آن پیر خداشناس!

بسم الله الرحمن الرحیم


نیت آن پیر خداشناس!



طلبه جوانی یک روحانی سالخورده را کنار مغازه سبزی فروشی دید که کاهوهای نامرغوب را سوا می کند تا بخرد!!


طلبه جوان بدنبال این پیر سالخورده رفت و از او پرسید:

ببخشید! شما چرا به اشتباه کاهو های نامرغوب را جدا کردید؟!( بالعکس ما که  میوه ها و یا سبزیجات بهتر را از جعبه میوه جدا می کنیم تا آن را بخریم!)


پیر سالخورده گفت:

این سبزی فروش یک آدم محتاج و نیازمند است!

 از یک طرف نمی خواهم کمک مالی بلا عوض به او کنم تا خدای ناکرده جلوی مردم و سایر کسبه؛ عزت و آبرویش مخدوش شود.

و از طرف دیگر نمی خواهم به مجانی گرفتن عادت کند و  از سمت کسب درآمد آبرومند  به سمت گدایی و مجانی خوری(!!) سوق پیدا کند!

برای ما هم که فرقی نمی کند؛ کاهو  تازه باشد یا کاهوی مانده!! بهر حال شکممان سیر می شود!


---------------


وقتی  داستان فوق را می خواندم با خودم فکر می کردم که بندگان صالح خدا در نیتهای خود نیز همه مصلحتها را در نظر می گرفتند!


چه بسا قرض الحسنه دادن پول به یک نیازمند ثوابش از کمک بلا عوض بیشتر باشد!


چه بسا پیدا کردن شغل مناسب برای یکنفر ناتوان از کمک های مادام العمر بیشتر باشد!


چه بسا کمک اندک توام با در نظر کردن عزت و احترام دیگران از کمک های با وزن مالی زیاد پر اهمیت تر باشد!


فقط نیت خیر داشتن کافی نیست!  در نیت خیر نیز باید همه مصلحتها را  در نظر گرفت! ( راستی نام آن پیر سالخورده آقای قاضی ست! همان آقای قاضی معروف! خدایش رحمت کناد!)