دوستی می گفت: بعد از چند سال کار معلمی؛ به دلیل مشکلی؛ گذرم به اداره آموزش و پرورش افتاد و چون مشکلی که داشتم حل نمی شد؛ تصمیم گرفتم آن را با مدیریت اداره مطرح کنم!
بعد از اخذ وقت قبلی بداخل اتاق مدیر محترم رفتم و دیدم جناب ایشان چنان با پرستیژ بر صندلی ریاست تکیه زده اند که گویا مرا نمی بیند! در طول مدت زمانی که با ایشان صحبت می کردم، سر نازنینشان را از روی کاغذی که می خواندند بالا نیاورد و فقط گاهی سر مبارک را تکان مختصری می داد که : بله من می فهمم تو داری چی میگی!!
با این برخورد پیشاپیش جواب منفی حضرتشان را حدس زدم و حدسم نیز درست از آب در آمد!
آنچه که مرا ناراحت کرد نه اینکه پاسخ منفی جناب مدیر نبود؛ بلکه بیشتر نحوه برخورد او با معلمی بود که سالها زحمت کشیده بود و مراجعات مکرری هم نداشت!
آن دوست می گفت: پس از سالها تدریس؛ یک معلم آنقدر حرمت ندارد که حتی به او نگاه کنیم و حرفش را دقیق بشنویم و متناسب با ارزشی که مدعی هستیم برایش قائلیم به او پاسخ دهیم!
گفتم : این مشکل؛ بی حرمتی به معلم نیست؛ مشکل پرستیژ مدیریتی ست که بعضیها با اینگونه رفتارها ؛ ابهت کاذب برای خودشان ایجاد می کنند که درحقیقت تکبر است!
-------------
متاسفانه مشکل پرستیژ کاذب شغلی از جماعت مدیران ما به جماعت کارکنان و کارمندان هم تسری پیدا کرده است و در بیمارستان؛ دانشگاه؛ بانکها؛ نیروهای نظامی وادارات مختلف؛ کارمندان و کارکنانی را می بینیم که بواسطه یک میز و یک امضا و یک اختیارات اندک؛ با ارباب رجوع برخورد نامناسب می کنند و حرمت او را نگاه نمی دارند.( وقتی سوالی می پرسی؛ یا نمی شنوند و یا نمی خواهند بشنوند!- وقتی کلی معطل می شوی و اعتراض می کنی؛ یا لج می کنند و یا جواب آنچنانی می دهندو....)
----------------
چاره چیست؟
تصور نمی کنم تذکر به این افراد کوچکترین اثری داشته باشد ( روحیه تکبر و به زعم خودشان پرستیژ کاری؛ مانع پذیرش حقیقت در آنها می شود!)
اما اگر در مقابل افراد متکبر؛ متکبرانه رفتار کنی تا زشتی کارشان را بصورت متقابل ببیند؛ شاید در رفتار بعضی تاثیر داشته باشد!( البته ریسک انجام نشدن کارتان را باید بپذیرید!!)
البته یک بار این شیوه رادر مقابل یک آدم متکبر بکار بردم؛ نتیجه عکس داد!
داستان این بود که افرادی برای ارزیابی به محل کار ما آمده بودند ویکی از آنها ؛ پرستیژ کاری فوق العاده ای داشت!! بطوریکه نگاه عاقل اندر سفیه جناب ایشان به من و همکاران باعث ناراحتی من شد!
طبق توصیه ای که گفتم؛ در مقابل تکبر او؛ من نیز متکبرانه رفتار کردم و به اصطلاح او را تحویل نگرفتم! حس کردم این رفتارم او را عذاب می داد زیرا مشابه دیگران؛ انتظار تعظیم و تکریم داشت!!
بالاخره صبرش لبریز شد و به جهت آنکه نیشی بزند! پرسید: شما با فلانی(از شخصیتهای معروف که فامیلی او نیز صانعی ست!!) نسبت خانوادگی دارید؟!!
از حرفش خنده ام گرفته بود! زیرا نه تنها متوجه رفتار زشت خودش نشد بلکه مرا هم متهم کرد!
-----------
امام صادق علیه السلام در حدیث جالبی می فرمایند:
همانا متکبران در روز رستاخیز به صورت مورچگان ضعیف هستند که مدام توسط مردم پایمال می شوند تا خداوند از حساب فارغ شود!
جمله ی امام صادق ( ع ) خیلی جال بود تا حالا نشنیده بودم .