بر اساس باوری که در میان ما وجود دارد بعضی از افراد را خوش شانس و بعضی از افراد را بدشانس می دانیم. خوش شانسها در هر معامله تجاری ؛ در زندگی خانوادگی؛ در محل کار و در تحصیلات و .... مدام شانس می آورند و موفق می شوند و بدشانس ها حتی اگر به لب رودخانه هم بروند باید کوزه آب بدنبال ببرند زیرا رودخانه خشک خواهد شد و آنها از تشنگی خواهند مُرد!!
علامه طباطبایی در بحث علت و معلول اصول فلسفه و روش رئالیسم ؛ پیرامون شانس به بحث می پردازد و معتقد است چنین امری به طور واقعی وجود ندارد. در واقع شانس و اقبال یا بخت یک ماهیت پنداری در ذهن آدمیان است.
اما اگر بخواهیم فارغ از آنکه آیا از نظر فلسفی با یک امر واقعی یا پنداری طرف هستیم بحث کنیم (یعنی فارغ از آنکه این مسئله اصلا وجود دارد یا ندارد) و بلکه از نظر روانشناسی آنرا تحلیل کنیم که بالاخره انسانهای زیادی به آن معتقدند و در زندگی آنها نقش زیادی ایفا می کند باید به تحقیق زیر توجه کنیم!
«روانکاوی افراد زیادی را جمع می کند که بعضی از آنها معتقدند که خوش شانس هستند و بعضی از آنها معتقدند که بدشانس هستند و به همه آنها یک روزنامه می دهد!
از همه افراد می خواهد به او بگویند در این روزنامه چند عکس وجود دارد و درحین صفحات این روزنامه یک آگهی بسیار بزرگ قرار می دهد بدین مضمون که: اگر به من بگویید این آگهی رادیده اید پول زیادی دریافت خواهید کرد
افراد خوش شانس حین شمردن تعداد عکس های روزنامه؛ اغلبشان این آگهی را دیدند ولی افراد بد شانس علی رغم سایز بزرگ آگهی؛ عموما آن را ندیدند!
این روانکاو نتیجه می گیرد افراد بد شانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها را در توجه به فرصتهای غیر منتظره (مثل آگهی فوق) مختل می کند
سپس این روانکاو به افراد بد شانس توصیه می کند قبل از هر برخورد اجتماعی آنرا برای خود مجسم کنید و خود را درآن موفق ببینید!»
از نظر اسلامی نکته فوق بدین صورت بیان می شود که انسان مومن می بایست هر رویدادی برایش اتفاق می افتد را به فال نیک بگیرد! مثلا در سوره کهف ؛ وقتی حضرت موسی گرسنه می شود و متوجه می شود که همراهش فراموش کرده است غذایشان رابردارد ؛ می گوید این همان چیزی است که ما می خواستیم!(ذالک ما کنا نبغ)
همچنین در سوره یاسین کفار به پیامبران می گفتند ما شما را به فال بد گرفتیم پیامبران می گفتند شومی شما از خودتان است! اگر می دانید!(قالوا طائرکم معکم ائن ذکرتم)
خلاصه به نظر می رسد اگر به شانس معتقد نباشیم بهترین حالت است! اگر هم معتقدیم بهتر است خود را از دسته خوش شانسها بدانیم! هرچند از نظر اعتقادی ؛ مومن می بایست در همه رویدادهای غیر منتظره؛ سررشته امور را دردست خدا ببیند و آن را برا خودش بد تفسیر نکند!
خوش شانس باشید.