سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

امان از کاسه های داغ تر از آش!!

افراطی بودن یکی از اشکالات بعضی افراد است که صد البته خودشان اصلا اینگونه فکر نمی کنند! نمونه های زیر را برای عینی تر شدن بحث ذکر میکنم:

نمونه اول: حتما شما هم آدمهای وسواسی را دیده اید! اگر همه مراجع و مجتهدین کنونی و قدیمی را جمع کنید تا به آنها کار غلطشان را تذکر دهند ؛ قبول نمی کنند! واز مراجع خودشان را مقیدتر می دانند!

ده بار لباس تطهیر می کنند! بیست بار غسل یا وضو می گیرند!! و مدّ والض........الین را حداقل یک دقیقه طول می دهند!! وهرکس به آنها تذکر دهد؛ توجهی نمی کنند!

البته این بندگان خدا از یک ناراحتی روانی رنج می بردو تعمدی در کارشان نیست و باید به یک روانشناس مراجعه کنند!(اگه بهشون بگی ؛ می گن: دیوونه خودتی!!)

نمونه دوم: بدتر از  گروه بالا افرادی هستند که رسالت دینی و انقلابی عظیمی!! برای خود قائلند و فی المثل رهبری  به بصیرت  دعوت می کند؛ این افراد با ادعای پیروی؛ عکس آتش می زنند! و یا خدا نکرده فحشای می کنند. تعبیر جالبی را می خواندم:«عکس آقا را می زنند و عکس آقا عمل می کنند!!».... بگذریم!!

کاسه های داغ تر از آش از نوع دیگری نیز هستند که از پشت عینک دودی؛  همه چیز را تیره و تاریک می بینند! و یک نقطه روشن را هم مشاهده نمی کنند! این داعیه داران روشنفکری از عوام هم متعصب ترند! برای تست این موضوع؛ فقط یک انتقاد کوچک از برخی شخصیتهای محبوب نظرشان بکنید. نتیجه انواع اتهامات بر علیه شما.....بگذریم!!

 نتیجه افراط گرایی این دو گروه برای جامعه؛ دلزدگی و کنارگیری از سیاست را بوجود می آورد که مطلوب نیست!(هر چند سیاست همه زندگی اجتماعی ما نیست ولی بخشی از آن هست!)

------------

همیشه وقتی رفتارهای کاسه داغتر از آش را می بینیم با خود علت آن را جستجو کنیم و بگوییم علت اینهمه داغی چیست؟!

بنظرم یا «جهالت» است و یا «خیانت!» . به هر حال افراد مختلف انگیزه های مختلفی دارند!

نقل می کنند: یک یهودی مسلمان شد و آداب و رسوم اسلامی را بهتر از همه مسلمانان انجام می داد.(نماز جماعت – تسبیح - انگشتر عقیق- ... سوت صاد و ضوت ضاد!!  را عالی ادا می کرد...!!)

یک عالم باهوشی از او دعوت می کند تا به دیدارش برود.

عالم: آیا مرا می شناسی؟!

یهودی: بله شما عالم هستی!

عالم:می دانی که از اولاد پیامبر هستم و همه پدران و مادرانم مسلمان بودند؟!

یهودی: بله! می دانم!

عالم:می دانی که چندین سال را به درس و بحث و عبادت و .... گذرانده ام!

یهودی: بله! می دانم خیلی زیاد!

عالم: می دانی تو یک یهودی بودی و پدران ومادران تو نسل اندر نسل یهودی بودند؟!

یهودی: بله! می دانم!

عالم : پس حالا که اینهمه چیز می دانی!! به من بگو چطور اینقدر مقدس شده ای که از من هم جلو زده ای؟! آخه یک آدم نسل اندر نسل یهودی چطوری ممکن است از یک آدم نسل اندر نسل مسلمان  مذهبی تر شود؟!

می گویند آن یهودی  دیگر جایی پیدایش نشد و بعد مشخص شد با هدف و منظور خاصی ادعای مسلمانی کرده است!

---

بنظرم وقتی دیدیم هر کس با هر عنوان در رویدادها ی گوناگون (خصوصا سیاسی و از هر جناحی) کاسه داغتر از آش است ؛ به علت آن فکر کنیم! جهالت ؛ تعصب و یا خیانت...