سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

پنج سوال جالب پیرامون «خواب دیدن»!

در حلیة المتقین علامه مجلسی رحمه الله علیه پیرامون«خواب دیدن» مطالب مفصلی آمده است که گزیده ای از آن اینچنین است:


سوال اول: به چه علتی بعضی از خوابها دروغ است و بعضی از خوابها  راست؟!

پاسخی از امیرالمومنین:

خداوند روح را خلق کرد و برای آن سلطانی قرار داد. سلطان روح؛ نفس است! چون آدمی به خواب رود؛ روح بیرون می رود و سلطانش-نفس- در بدن می ماند.

پس اگر روح به گروهی از ملائکه گذر کند؛ آن خواب راست است!

پس اگر روح به گروهی از جن گذر کند؛ آن خواب دروغ است!

 

سوال دوم:چه زمانی خوابها از اعتبار بیشتری برخوردار است؟!

 خوابهای دروغ که اثرش ظاهر نمی شود آن خوابهایی ست که در اول شب دیده می شود که زمان استیلای شیاطین است و تشکیل شده از خیالاتی ست که شیطان آنها را شکل داده است!

اما خوابهای راست آن خواب هایی ست که در ثلث آخر شب دیده می شود که هنگام نزول ملائکه است و وقت سحر است!

 

سوال سوم:چرا گاهی خوابهای راست هم نیاز به تعبیر دارد؟!

چون در هنگام خواب؛ بصیرت آدمی توامان با خیالاتش است لذا در خواب نیز حقایق را به صورهای  مختلف مشاهده می کند!

این نکته در کلام انبیاء  به صورت مشابه وجود دارد. مثلا آنها برای آنکه ظاهر فریبنده دنیا را برای ما مثال بزنند؛ دنیا را به مار خوش خط و خالی توصیف می کنند که نادان به آن اعتماد می کند!


بطور مشابه؛ حقایق عقلانی در عالم خواب به صورت عالم محسوسات ظاهر می شود و در نتیجه به فرد خبره ای نیاز است تا آنرا رمزگشایی یا به قول معروف «تعبیر» کند!

مثلا اگر فردی در خواب ببیند که داخل آب افتاده است یعنی علمی را فرا می گیرد! ( مشابه آب، که حیات دهنده بدنهاست؛ علم نیز حیات دهنده به دلهاست!)

تعبیر خواب؛ خود علمی ست که یکی از معجزات حضرت یوسف علیه السلام نیز بوده است.

 

سوال چهارم: چرا باید خواب را برای اهلش(!) تعریف کرد؟!

سفارشاتی از ائمه به ما رسیده که خواب را برای آدمهای فهمیده تعریف کنید که قادرند حقیقت خواب را درک کنند و تعبیر مناسب آن را بیابند. زیرا اگر شخص ناآگاهی خواب را تعبیر بد کند؛ آن سوءتعبیر واقع خواهد شد!

 

سوال پنجم:ماجراهایی از خواب های واقعی تعریف کنید؟!

1** شخصی نزد امام صادق علیه السلام رسید  و گفت خوابی دیده ام و بسیار ترسیده ام! و آن خواب این است که دامادی داشته ام که مرده است و خواب دیدم که دست در گردن من کرد و روبوسی کرد و من می ترسم که بمیرم!!

حضرت صادق فرمود: انتظار مرگ را هرصبح و شام بکش! و از مرگ فراری مباش!

اما روبوسی با مردگان با زندگان ؛ علامت طول عمر است! بگو که داماد تو چه نام داشت؟!

آن مرد گفت :حسین!

امام فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام ترا نصیب خواهد شد زیرا هر که معانقه با همنام آن حضرت در خواب کند، توفیق زیارت آن حضرت را پیدا کند!

 


2** شخصی  به امام صادق گفت: خواب دیدم که از شهر کوفه بیرون رفتم و در آنجا شخصی را دیدم که بر اسب چوبی سوار بود و شمشیر در دست داشت و حرکت می کرد! و من او را مشاهده می کردم و می ترسیدم!!!


حضرت فرمود: این به آن دلالت دارد که تو می خواهی آن شخص را بفریبی! از خدا بترس و مرگ را بیاد آور و چنین مکن!

آن شخص گفت: گواهی می دهم که خداوند علم عظیمی به شما عطا کرده است! آری اینچنین است!


یکی از همسایگان به نزد من آمد و گفت که می خواهد مزرعه اش را به من بفروشد و من چون دیدم که مشتری دیگری غیر از من ندارد به فکرم آمده بود که آن را به قیمت ارزانی از او بخرم!

نظرات 5 + ارسال نظر
عباس خوش عمل کاشانی سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ق.ظ http://http.www.soleyeavaz.blogfa.com

با سلام.کمین گهگاه به این سرای می آیم از ساغر سرشار کلامتان تجرعی میکنم و می روم.البته در وبلاگم لینکتان هم کرده ام....اینک جهت انبساط خاطر عالی خاطره ای از دوست روانشادم عمران صلاحی درج می کنم و می روم:
یک روز در خانه ی یکی از اقوام مهمان بودم.پسر نوجوانشان تا مرا دید گفت:عموجان.شما این همه از سعدی شیرازی تعریف می کنید ولی متاسفانه ایشان هم بی ادب تشریف داشته اند.پرسیدم چطور؟کاغذی مقابلم گرفت و گفت بخوانید.. و خواندم:ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز/ کان سوخته را جان شد و آواز نیامد...خلاصه دقایقی طول کشید تا به او حالی کنم که «کان سوخته»یعنی «که آن سوخته»!!

منتظر سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:23 ب.ظ http://sayeban14.blogfa.com/

خدایا

مرا ببخش که

نه شاکرم بر آنچه نصیب برده ام

نه صبورم برآنچه بی نصیبم !

منتظر سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://sayeban14.blogfa.com/

سلام.عالی بود.

فرهاد سیمین سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://siminfar.persianblog.ir

سلام
دیشب خوابت رو دیدم حسن....

دختر حوا جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ب.ظ

آقای صانعی واقعا متشکرم!!!استاد معارفمون ما رو کشته با این سوالاشبالاخره جوابو یافتم

سلام
قابلی نداره
ان شاءالله موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد